در این دیدگاه عملکرد سازمانی عبارت است از بازده مالی که به سهامداران می رسد (فیرر[7] و همکاران، 2003: 360-348). هریک از ما در طول زندگی خود تصمیماتی را برای سرمایه گذاری در زمینه های مختلف از جمله ملک، طلا، سهام و مانند اینها اتخاذ می کنیم. در یک تصمیم علمی انتخاب هر یک، بستگی مستقیم به میزان ریسک و بازده آن فرصت در مقایسه با دیگر فرصت های سرمایه گذاری دارد. به عبارت دیگر هدف اصلی شناسایی آن فرصت سرمایه گذاری است که بیشترین بازده را با ریسک یکسان و یا کمترین ریسک را در شرایط بازده مساوی در مقایسه با دیگر فرصت ها به ما می دهد. بنابراین اهمیت پیش بینی بازده سهام، محققان را بر آن داشته تا به دنبال متغیرها و شاخص هایی که ارتباط معنادار با بازده سهام دارند و همچنین متغیرهایی که بر این رابطه تأثیرگذارند؛ باشند. آن ها همواره به دنبال این بوده اند که متغیرهایی را که بر بازده تأثیرگذارند، یافته و بر اساس آن تصمیم‏گیری کنند. نتایج به دست آمده از تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می دهد که اطلاعات مالی و غیرمالی هر دو بر بازده سهام مؤثر هستند (مهرانی و همکاران، 1383: 78-77). لذا یکی از معیارهایی که برای سنجش عملکرد سازمان ها که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، بازدهی سهام است زیرا معمولاً مهم ترین معیار ارزیابی عملکرد موسسات، در حال حاضر نرخ بازده سهام است. این معیار به تنهایی دارای محتوای اطلاعاتی برای سرمایه گذران بوده و برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد. وقتی این معیار کاهش یابد زنگ خطری برای شرکت است و عملکرد شرکت را مناسب نشان نمی دهد. این معیار دارای محتوی اطلاعاتی زیادی می باشد، زیرا ارزیابی عملکرد برمبنای ارزش بازار، اطلاعات سرمایه گذاران را به خوبی منعکس می کند.

از طرف دیگر سودآوری شرکتها همواره مورد توجه افراد ذینفع در شرکتها بوده و قابلیت سودآوری شرکتها درآینده و توان پیش بینی آن می تواند کمک بسیار مفیدی به تصمیم گیری آنها در خرید و فروش سهام و دادن اعتبار به شرکتها و نیز هشداری به مدیران برای بهبود عملکرد خود و می باشد. در حوزه مدیریت مالی استفاده با از تکنیک ها، روش ها و مدل های علمی ، عموماً درجهت کمک به اخذ تصمیمات معقول در حیطه امور مالی شرکتها و سایر سازمانها به شدت رواج پیدا کرده است، از یک سو پیشرفت سریع فناوری رشد اقتصادی را سریع تر نموده و از سوی دیگر رقابت روز افزون شرکتها دستیابی به سود را محدود و احتمال ورشکستگی را افزایش داده است، بدین ترتیب تصمیم گیری های مالی نسبت به گذشته راهبردی تر شده است و بدنبال آن پژوهش های حسابداری و مالی متعددی معطوف به ایجاد کردن مدلی برای پیش بینی وضعیت مالی و اقتصادی شرکتها گردیده است. از این رو، مطالعه و بررسی استفاده از مدل سود باقی مانده به منظور تبیین دقیق تر رابطه بین رشد سود  و بازده سهام در کشور ما می تواند گامی اساسی در راستای ایجاد بستر مناسب برای تحقیقات آینده باشد. بنابراین موضوع حاضر از اهمیت زیادی برخودار است و نتایج این تحقیق می تواند راه‌گشای حل بسیاری از سوالات موجود در این زمینه باشد.

1-4-اهداف پژوهش

هدف اصلی 1 : تعیین رابطه بین بازده سهام و اجزای رشد سود.
هدف فرعی 1-1: تعیین رابطه بین بازده سهام و رشد سود باقی مانده.

هدف فرعی 1-2: تعیین رابطه بین بازده سهام و رشد در سود سرمایه ای رشد در سرمایه.

هدف فرعی 1-3: تعیین رابطه بین بازده سهام و رشد سود ناشی از تغییر هزینه تامین مالی خالص از مالیات.

هدف فرعی 1-4: تعیین رابطه بین بازده سهام و رشد سود ناشی از تغییر نرخ هزینه سرمایه.

 

هدف اصلی 2 : تعیین قدرت توضیح دهندگی مدل تفکیک رشد سود مبتنی بر سود باقی مانده نسبت به مدل پایه ای سود و بازده سهام.
هدف اصلی 3: تعیین رابطه بین بازده آتی سهام و اجزای رشد سود.
هدف فرعی 3-1: تعیین رابطه بین بازده آتی سهام و رشد در سود باقی مانده.

هدف فرعی 3-2: تعیین رابطه بین بازده آتی سهام و رشد در سود سرمایه ای رشد در سرمایه.

هدف فرعی 3-3: تعیین رابطه بین بازده آتی سهام و رشد سود ناشی از تغییر هزینه تامین مالی خالص از مالیات.

هدف فرعی 3-4: تعیین رابطه بین بازده آتی سهام و رشد سود ناشی از تغییر نرخ هزینه سرمایه.

1-5-کاربردهای پژوهش

بطور کلی این پژوهش در بخش کاربردی نیز اهداف زیر را دنبال می­نماید:

بدیهی است که به دنبال انجام هر تحقیقی تلاش بر این است نتایج بدست آمده مورد استفاده علاقمندان قرار بگیرد تا در اتخاذ تصمیمات موثر کارا و موثر باشد .لذا این تحقیق نیز مستثنی از این امر نخواهد بود. از طرف دیگر نتایج تحقیقات برای خود مدیران شرکتها نیز قابل توجه خواهد بود تا نتایج مثبت بیشتری را رقم بزنند؛ لذا نتایج تحقیقات حاضر می تواند برای گروه های زیر قابل استفاده باشد:

سرمایه گذاران بخش خصوصی، مردم و دولت
سهامداران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
مدیران شرکتها
موسسالت مالی و اعتبارای و سرمایه گذاری
متخصصین و تحلیلگران مالی
محققان و دانشجویان .
1-6-سوال های پژوهش

سوالات پژوهش به صورت زیر تدوین شده‌اند:

سوال اصلی 1 : آیا بین بازده سهام و اجزای رشد سود ارتباط معناداری وجود دارد؟
سوال فرعی 1-1: آیا بین بازده سهام و رشد در سود باقی مانده ارتباط معناداری وجود دارد؟

سوال فرعی 1-2: آیا بین بازده سهام و رشد در سود سرمایه ای رشد در سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد؟

سوال فرعی 1-3: آیا بین بازده سهام و رشد سود ناشی از تغییر هزینه تامین مالی خالص از مالیات ارتباط معناداری وجود دارد؟

سوال فرعی 1-4: آیا بین بازده سهام و رشد سود ناشی از تغییر نرخ هزینه سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد؟

سوال اصلی 2 : آیا مدل تفکیک رشد سود مبتنی بر سود باقی مانده دارای قدرت توضیح دهندگی بیشتری از مدل پایه ای سود و بازده سهام است؟
سوال اصلی 3: آیا بین بازده آتی سهام و اجزای رشد سود ارتباط معناداری وجود دارد؟
سوال فرعی 3-1: آیا بین بازده آتی سهام و رشد در سود باقی مانده ارتباط معناداری وجود دارد؟

سوال فرعی 3-2: آیا بین بازده آتی سهام و رشد در سود سرمایه ای رشد در سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد؟

سوال فرعی 3-3: آیا بین بازده آتی سهام و رشد سود ناشی از تغییر هزینه تامین مالی خالص از مالیات ارتباط معناداری وجود دارد؟

سوال فرعی 3-4: آیا بین بازده آتی سهام و رشد سود ناشی از تغییر نرخ هزینه سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد؟

1-7-فرضیه های پژوهش

با توجه به سوالات مطرح شده فرضیات به صورت زیر تدوین شده اند:

فرضیه اصلی1 : بین بازده سهام و اجزای رشد سود ارتباط معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی 1-1: بین بازده سهام و رشد در سود باقی مانده ارتباط معناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی 1-2: بین بازده سهام و رشد در سود سرمایه ای رشد در سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد.

 

فرضیه فرعی 1-3: بین بازده سهام و رشد سود ناشی از تغییر هزینه تامین مالی خالص از مالیات ارتباط معناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی 1-4: بین بازده سهام و رشد سود ناشی از تغییر نرخ هزینه سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد.

 

فرضیه اصلی 2 : مدل تفکیک رشد سود مبتنی بر سود باقی مانده دارای قدرت توضیح دهندگی بیشتری از مدل پایه ای سود و بازده سهام است.
 

فرضیه اصلی 3 : بین بازده آتی سهام و اجزای رشد سود ارتباط معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی 3-1: بین بازده آتی سهام و رشد در سود باقی مانده ارتباط معناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی 3-2: بین بازده آتی سهام و رشد در سود سرمایه ای رشد در سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی 3-3: بین بازده آتی سهام و رشد سود ناشی از تغییر هزینه تامین مالی خالص از مالیات ارتباط معناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی 3-4: بین بازده آتی سهام و رشد سود ناشی از تغییر نرخ هزینه سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد.

 

 

1-8-جنبه جدید بودن و نوآوری پژوهش

بر اساس تعریف سود باقی مانده، رشد سود می تواند رشد سود ناشی از رشد در سود باقی مانده، رشد سود ناشی از رشد در سرمایه بکار گرفته شده، رشد سود ناشی از تغییر در هزینه بهره خالص از مالیات و رشد سود ناشی از تغییر هزینه سرمایه باشد. با توجه به اینکه اجزای مختلف رشد سود، احتمالاً کاربردها و محتوای اطلاعاتی متفاوتی به منظور ارزش گذاری و تبیین بازده دارند و نیز با توجه به اهمیت زیادی که تحقیقات پیشین برای سود باقی مانده و برتری آن به نسبت به سود حسابداری قائل شده اند، لذا هدف اصلی این پژوهش استفاده از مدل سود باقی مانده به منظور تبیین دقیق تر رابطه بین رشد سود و بازده سهام باشد. در این پژوهش رشد سود با استفاده از مدل سود باقی مانده به چهار جزء شامل رشد سود ناشی از رشد در سود باقی مانده، سود سرمایه ای رشد در سرمایه، رشد سود ناشی از تغییر هزینه تامین مالی خالص از مالیات و  رشد سود ناشی از تغییر نرخ هزینه سرمایه بکار گرفته شده است.

با توجه به پیشینه این موضوع تاکنون به طور مستقیم استفاده از مدل سود باقی مانده به منظور تبیین دقیق تر رابطه بین رشد سود و بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در کشور ما مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین با توجه به بررسی های به عمل آمده و با توجه به محدودیت های موجود در رابطه با شناسایی و اندازه‌گیری کیفیت سود باقی مانده شرکت‌ها، این اولین پژوهش در ایران می‌باشد و وجود پژوهش در این زمینه به شدت احساس می گردد.

1-9-تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

متغیرهای این پژوهش به دو گروه طبقه بندی می شود:

متغیرهای وابسته
بازده سهام شرکت i در سال t.

بازده آتی سهام شرکت i در سال t.

 



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها